- سهم زده
- ترسیده، بیمناک
معنی سهم زده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخلوط شده، درهم شده
بیمناک ترسناک
اخلال
خراب کردن بی ترتیب کردن آشفته ساختن، باطل کردن، منحل کردن (جمعیت حزب و غیره)، مخلوط کردن زیر و رو کردن، قهر کردن با کسی
آفت دیده آسیب دیده
کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده، مایوس ناامید
پلمس آلود
آنچه یا آنکه به سرما زدگی مبتلی گردد
شرمنده، شرمگین، خجل
گیاه یا درخت یا میوه که از سرما آسیب دیده باشد، عضوی از بدن که از سرما آسیب دیده و دچار سرمازدگی شده باشد
هر چه که بر روی آن قلم زنی شده باشد، نوشته، مکتوب
وامدار مدیون غازم
نوشته مکتوب، منقش، فلزی که روی آن قلمزنی شده باشد
مقروض، مدیون: (اگر وام زده باشد خدای تعالی فام او بتوزد)
ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آنکه از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده، برای مثال شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳ - ۵۱۵)
Shamefaced
смущенный
beschämt
сором'язливий
zawstydzony
envergonhado
vergognoso
avergonzado
honteux
beschaamd
लज्जित